Mittwoch, 28. September 2011

بهار امسال رو فراموش نکنید


شمع و  گل و پروانه همه جمعند  شمع میسوزد و اشك می‌ریزد  تا یارش پروانه دوباره جان گیرد  و گلها در جوارش  پر پر گردند.‌ای گلمشت آفتاب‌ای حلقه عاشقان  در کجای  ثقل این جهان نشسته أیم ؟ امروز در باور تو و من تبلوری از حقایق جان گرفته که آن را تا عاشقش نباشی‌ به سر منزلش نخواهی رسید ، لذا حاکم حکم می‌کند که در این بیدادگاه تنها عزم سفر گردی .حتّی بدون یاران قریب و اشنا به دنبال خانه گم شده ات در تاریکی شب  در کوچه‌های تنگ بی‌ نام و نشان بدنبال یک نام که بر عموم مفهومی از رویایی ابریشمی  چیره ٔبر ذهن شده را باید جستجو باشی‌ . آی‌ مادر نام این کوچه چیست ،،مادر تنهای،، آی‌ دختر ،میدونی‌ نام این کوچه چیست،،دختر: آرزوست.. آی‌ پسر شما چه جوابی دارید ، پسر : یک شغل که نانی به منزل ببرم، از رهگذاری پیر همین سوال را کردم ، پدر نام این کوچه چیست؟ جواب داد صبر و حوصله،، با خودم فکر کردم که مگر میشود که این کوچه این همه نام داشته باشد ،که ناگهان پیر زنی از پشت بر روی شانه‌ هاییم زد و آزم پرسید که اینجا چه می‌خواهم ، با تعجب به نگاه گرم و مهربان مادر نگه انداختم و بی‌ درنگ سوال کردم ،،نام این کوچه چیست ؟ در جواب  گفت: انتظار یک لحظه برام خیلی جالب بود این مادر منظورش از این انتظار چیست، پرسیدم ، بهم گفت به انتظار یک لحظه آزادی ، اگه اون اینجا پیداش میشد میدونستم ،اینبار باهاش چگونه رفتار کنم ، مگه مادر آخه با یک لحظه انتظار چه میخواهی کنی‌ ؟؟ گفت میخوام اونو به خونم دعوتش کنم ،،،آخه مادر انتظار رو که نمی‌شه دعوتش کرد به خونه، واقعا گیج مبهوت ایستاده بودم ،منی که فکر میکردم مملو از آگاهی بودم درمانده عین یک چوب خشک در کنار این مادر ایستاده بودم، از صحبتهاش کاملا مشخص بود که پیامی و حرفی برای گفتن دارد، اگه آزادی فقط یک لحظه میشد ،، من اونو به خونم میبردمش ،توی سفره هفت سین میشوندمش ،کنار سمنو سیر و سرکه ،  سفره مونو بدون اون باز نمیکردم سنتش میکردم و برای نوه هام  قصه‌اش میکردم که دیگه کسی نتونه اونو ازمون بدوزدند. حالا تا آزادی به خونمون برگرده من اونو با خطی‌ زیبا و بزرگ مینویسمش و در سفره هفت سینش میزارمش تا بچه‌ها‌‌م و نوه هام همه بدانند کوچه ما اسمش آزادیست، ننه جون شما هم یادتون نره سره سفره هفت سینتون حتما کلام آزادی رو مثل یکر کبوتر نقاشیش کنید و سر سفرتون بگذارید دوستان بهار امسال رو فراموش نکنید ،پاک حواسم پرت شد ،می‌خواستم یک چیز دیگهی رو نقلل کنم و پیداش کنم ، که  این مادر پاک عقلو هوش منو آزم گرفت ،منو در آرزوی خودش برد، دوستان می‌شه آزادی رو فقط یک لحظه آش  کرد ، اگه شما می توانستید باهاش چکار میکردید؟؟ تو خونه هبسش میکردید یا مثل من روی آبهای روان مینوشتیدش یا روی خورشید نقاشیش میکردید که هر کی‌ خوست بهش دست درازی کنه پودر بشه. خوبه  ؟؟ یه شعر هم براتون دارم ، اگه آزادی فقط یک لحظه میشد؟؟ که اون باشه برای دفعات بعدی،، قربون همگی‌ آزادی رو سر سفره هفتسین یادتون نرها ، به آخوندا نمیدیمش، ،،، ک. اعظمی

Dienstag, 6. September 2011

گلی هستم ز باغ افشانتان  
که چیدست دست تقدیر ما را
دوستتان دارم ‌ای گل بهاران من
گلی هستم ز گلزار باغ افشانتان
که خارش گزیدست دست یار
چیدست دست تقدیر ما را   
چه کنم زمانه چنین است
                             
ک.اعظمی

مقاومت ایران تروریست نیست شنبه، ۰۵ شهریور ۱۳۹۰ / ۲۷ اوت


نیوز مکس ورلد- ۴ شهریور در مقاله ای به قلم دیوید ایمس، عضو محافظه کار پارلمان انگلیس، و عضو ارشد کمیته پارلمانی انگلیس برای ایران آزاد - یکی از مهمترین عوامل در جنگ با تروریسم، تصمیم‌گیری بر سر این است که کدامیک از گروهها در لیست سازمانهای خارجی تروریستی قرار داده شوند. لیست‌گذاری یک گروه بایستی مطابق با معیارهای قانونی بوده باشد که نه تنها مشروعیت این لیست مزبور را تضمین می‌کند، بلکه مطابقت با حکم قانون، که سمبل دمکراسی آمریکاست خواهد بود.
در مواردی که لیست‌گذاری صورت می‌گیرد، پروسه قانونی مندرج در قانون اساسی ضروری است که حقوق قانونی و آزادی شهروندان را تضمین می‌کند تا بدین وسیله گروهها بتوانند اگر قضاوت اشتباهی از سوی وزارتخارجه در این لیست‌گذاری صورت گرفته باشد، دسترسی به یک بررسی قضایی داشته باشند. یک نمونه واقعی آن، موقعیت سازمان مجاهدین خلق ایران، گروه اصلی اپوزیسیون ایران است.
دولت کلینتون، به امید احیا کردن روابط دیپلوماتیک، یک مشی اپورتونیستی سیاسی، به عبارت بهتر “سیاست استمالت“ با ایران را دنبال کرد. یکی از عواقب این سیاست، تصمیم‌گیری برای مشمول نمودن سازمان مجاهدین در لیست سازمانهای خارجی تروریستی بود. مقامات ارشد دولت در زمان لیست‌گذاری گفتند این عمل به‌منظور “حسن نیت با دولت جدیداً منتخب میانه‌روی رئیس‌جمهور محمد خاتمی بوده است“.
لیست‌گذاری سازمان مجاهدین در دولتهای بعدی به‌خاطر دلایل سیاسی و نه قانونی بوده است، و این در حالی بود که آمریکا تلاش می‌کرد ایران را متقاعد به ترک برنامه تسلیحاتی اش کند. دادگاه استیناف آمریکا در ژوئیه ۲۰۱۰، استدلالات قانونی وزارت‌خارجه مبنی بر لیست‌گذاری این گروه را رد کرد و به هیلاری کلینتون وزیر خارجه دستور داد این نامگذاری را مورد بررسی قرار دهد.
شواهدی که از سوی وکلای وزارتخارجه به‌منظور توجیه این لیست‌گذاری به دادگاه ارائه شد، به‌طور واقعی کپی‌برداری از اطلاعات غلط رژیم ایران علیه این گروه مزبور بوده است.
به‌طور واقعی تمامی این اتهامات، یک زمانی به‌عنوان مدارک از سوی دولتهای گوناگون اروپایی جهت توجیه لیست‌گذاری سازمان مجاهدین مورد استفاده قرار گرفته بودند، لیکن بلادرنگ توسط دادگاهها به‌عنوان تبلیغات ساختگی دولت ایران منتفی شناخته شده و سازمان مجاهدین از لیست انگلیس و اتحادیه اروپا خارج شدند.

محمد رضا روحانی - طرح تغییر جنسیت خمینی و خامنه ای(۱)

به نام آزادی
به نام ملت ایران
خانم ها ، آقایان، به شما و اشرفی های قهرمان درود می فرستم. قرار است امرو ز در باره طرح کهنه تغییر جنسیت خمینی و خامنه ای صحبت کنم، امّا ابتداء نگاهی به ابعاد تظاهرات واشنگتن بیاندازیم.

رابطه گفتار و کردارتظاهرات نمایندگان بخش های گوناگون هواداران مقاومت و جامعه ایرانیان در پشتیبانی از اشرف و با درخواست لغو لیست  بی پایه تروریستی در واشنگتن مرا به یاد ابتکار ایرانیان  در صد سال قبل می اندازد. انجمن سعادت ایران در پائیز ۱۲۹۰ موفق به تشکیل تظاهراتی با شرکت اعضای  احزاب سوسیالیست اروپا و روسیه، در خیابان سن ژرمن پاریس (مقابل کلیسای سن ژرمن دپره) شد تا به تاخت و تاز نیروهای نظامی روسیه تزاری در تبریز و در حمایت از ارتجاع و استبداد اعتراض کنند.
در این اجتماع نمایندگانی از  احزاب کشورهای فرانسه، انگلیس، آلمان و حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه شرکت داشتند..

تغییر جنسیت خمینی و خامنه ای (۲)

استروژن مماشات اخیرا فاش شده که دستگاه جاسوسی انگلیس در زمان یکه تازی نازیهای هیتلر میخواست با نفوذ در آشپزخانه پیشوا با آمیختن خوراکهای او به هورمونهای زنانه ((استروژن)) خلق و خوی خشن او را تغیر دهند . از پرخاشگری ، وحشیگری و ددمنشی نرینه اش بکاهد و او را به زیور لطافت زنانه بیاراید . امکان قتل او فراهم نبود زیرا غذاهایش را قبلا دیگران می خوردند و پس از اطمینان از خطرناک نبودن آن هیتلر به غذا دست می برد . اما سرعت حوادث این طرح را به دست فراموشی سپرد .
حال از زمان گروگانگیری تا امروز تکنوکراتهای غربی می خواهند تغیر جنسیت خمینی و خامنه ای را از درون و به دست لیبرال های صاحب محاسن و مناصب عمل کنند . مذاکرات شیراک برای همکاری با رفسنجانی  ، آزاد کردن انیس نقاش قاتل و بازگذاردن دست تروریستها در تجاوز به حقوق و امنیت  پناهندگان  ، ایجاد محدودیت برای مسئول شورای ملی مقاومت ، تبعید در تبعید اعضای مقاومت به گابون ، اعزام دیپلمات تروریست  آخوندها گرجی به تهران  قاتل دکتر کاظم رجوی به تهران به جای اطاعت از دستور دادگاه و استرداد او به مقامات قضایی سویس ، حمله به اقامتگاه خانم رجوی و دفتر شورای ملی مقاومت در پاریس ، زندانی کردن اعضای مقاومت ، غارت اسناد و اموال آنان ، لیست تروریستی اتحادیه اروپا و ... موارد معدود و محدودی از تجاوزات مستمر اروپایی ها است به حقوق مقاومت ملت ما.........دوشنبه، ۱۴ شهریور ۱۳۹۰ / ۰۵ سپتامبر  

اعترفات صریح رژیم به غنی‌ سازی هسته آی‌‌ در ایران

 ایران معامله جدیدی را ارائه می‌دهد

AddThis Social Bookmark Button
للس‌آنجلس تایمز ۱۴ شهریور، روز دوشنبه ایران پیشنهاد کرد، اگر ارگان جهانی تحریمهای خود را از روی ایران بردارد، در این صورت برنامه هسته‌یی خود را به مدت ۵سال با “نظارت کامل“ آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باز خواهد کرد. لیکن روشن ساخت که به‌رغم این به غنی‌سازی اورانیوم ادامه خواهد داد. این پیشنهاد از سوی فریدون عباسی، رئیس آژانس اتمی ایران در حالی مطرح شد که هشدارهای بین‌المللی جدیدی بر سر برنامه هسته‌یی جمهوری اسلامی داده شده است.
در هشداری که روز جمعه از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مطرح شده    آمده است، “نگرانیهای فزاینده‌یی“ وجود دارد که تهران در حال توسعه برنامه غنی‌سازی اورانیوم می‌باشد تا با آن برای کلاهک موشک، مواد انفجاری هسته‌یی تولید کند. …
ایران در ماه گذشته، هرمن ناکراتز  بازرس ارشد آژانس بین‌المللی اتمی را به تأسیساتی که سانتریفیوژهای پیشرفته در حال تولید بودند، و هم‌چنین به یک نیروگاه تولید سوخت هسته‌یی دعوت کرد . دیپلماتهای غربی گفتند    روشن بود که ایران می‌خواهد توانمندیهای خود را به رخ بکشد .
نیکولا سارکوزی رئیس‌جمهور فرانسه هفته پیش آخرین هشدار طی این سالها  را از سوی غرب    صادر کرد و  گفت ایران در پی تسلیحات هسته‌یی است و این امر  ممکن است منجر به حملات پیشگیرانه گردد.         http://www.hambastegimeli.com  

آیا این آینده سرزمین نفت خیز ایران است

 شما چه فکر میکنید ، آیا این آینده سرزمین نفت خیز ایران است، کلنجار با فقر ،کمبود بی‌ آبی‌ ،بی‌ کاری و فقدان هر گونه امتیاز برای حفظ محیط زیست است ؟؟ آوارگی، سرگردانی ، آیا فقط در تهران به گفته خود رژیم ۱،۵ میلیون بیخانمان و بی‌ سرپرست دلیل کافی‌ برای نگرانی نیست ؟ آیا خشک شدن دریاچه ارومیه یک قصد عمدی عوامل این رژیم نبود و نیست ؟؟‌ای لعنت به کسانی که با رژیم مماشات و همکاری میکنند، شرمتان با د، که خیانت اگر این نیست نامش را چه بگذاریم.تا به حال از خود سوال کردیم به دنبال چه هستیم، عده آی‌‌ که فقط به فکر منافع سود جوی شخصی خود آن‌هم به قیمت با ارزشترین منابع‌های طبیعی در ایران است رو با بودن رژیمی غارتگر باید بهائی بس گران برایش پرداخت ،؟؟ نه صراحتا آنرا نمیخواهیم، نه نمی خواهیم کشورمان به گورستانی از فقر و عقب ماندگی فرهنگی و اجتماعی تبدیل شود ،تا کی‌ باید چشمها را بست و فقط یک نظاره گر بود ،هموطن دیر نیست برای آغازی دگر نو، اتخاز تصمیم حرکتی نوین با حمایت از بهترین فرزندان این انقلاب که با تمامیت وجود خود از هر مانع ی برای رسیدن به آزادی مردم از چنگال رژیمی ستم گر، ویران گر و غارتگر گذشتند را گرامی‌ بداریم. تلاش برای به سر انجام رسیدن یک همبستگی در پوشش ایرانی‌ آزاد و آباد در زمرهٔ‌ آزدیخواهانی میسر است که با تمامیتش ضد این رژیم ولایتی باشد. مجاهدین با ۴۷ سال سابقه مبارزاتی علیه دیکتاتور ها بر سر مواضح انقلابی و آرمان‌های آزادی خواهی خود در صحنه مبارزه ایستاده آند که تضمین منافع حق طلبی حقوق شما که بلواقع همان حقوق از دست رفته مردم است را تداعی کنند. زنده با د آزادی و مرگ بر آصل ولایت وقیح ک. اعظمی ۰۶/۰۹/۲۰۱۱ آلمان

Samstag, 3. September 2011

اشرف سنبل مقاومت ایران ،نشان پایداری و استقامت و سربلندی ملت شریف عصر آزادگن، تضمین سرنگونی رژیم ددمنش و ضامن حکومتی سکولار و دموکراتیک برای فردای ایرانی‌ آزاد و آباد https://www.facebook.com/campashraf?sk=app_190685820970571

Freitag, 2. September 2011

طرح جبهه همبستگی ملّی برای سرنگونی استبداد مذهبی

سه‌شنبه، ۲۰ بهمن ۱۳۸۸ / ۰۹ فوریه ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

 طرح جبهه همبستگی ملّی برای سرنگونی استبداد مذهبی
۱‌ـ شورای ملی مقاومت ایران با تأکید بر التزام اعضای خود در قبال برنامهٌ شورا و دولت موقت و طرحها و مصوبات و ساختار سیاسی شورا، طرح جبههٌ همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی را اعلام می‌دارد و در چارچوب این جبهه آمادهٌ همکاری با دیگر نیروهای سیاسی است.  ‌۲ـ جبههٌ همبستگی ملی، نیروهای جمهوریخواهی را که با التزام به نفی کامل نظام ولایت‌فقیه و همهٌ جناحها و دسته بندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه می‌کنند، دربر می‌گیرد. جبههٌ همبستگی ملی تبلیغ به‌سود حاکمیت آخوندی و هریک از جناحهای آن و مذاکره و برقرارکردن رابطه با آنها را خط قرمز پیکار آزادیخواهانه و مرزبندی ملی ایرانیان در برابر حاکمیت آخوندی می‌شناسد و آن‌را محک تشخیص دوست و دشمن و معیار تنظیم‌ رابطه با کلیهٌ افراد و جریانهای سیاسی می‌داند.  ۳ ‌ـ داوطلبان عضویت در جبهه، التزام خود را به مادهٌ ۲ این طرح اعلان می‌کنند. اولین گردهمایی جبهه، به بحث و گفتگو دربارهٌ همه مسائل جبهه از جمله بررسی و تصویب عضویتها، تنظیم و تصویب آئین‌نامه‌های لازم و انتخابات درونی جبهه می‌پردازد.   تبصره: دبیرخانهٌ شورا تدارک برگزاری اولین گردهمایی جبهه را برعهده دارد.  طرح حاضر در سه ماده و یک تبصره در تاریخ ۱۳آبان ۱۳۸۱ در شورای ملی مقاومت ایران به‌تصویب رسید.

مسئول شورای ملی مقاومت ایران
مسعود رجوی

از سخنان رئیس جمهور برگزیده مقاومت در گردهمایی همبستگی در پاریس – ۳۰تیر ۱۳۷۳

... امشب جشن همبستگی ملی‌است، همبستگی ملی کلیهٌ اجزای ملت ایران.  همهٌ ‌آنهایی که برای آزادی و استقلال ایران دلشان می‌تپد و به آن عشق می‌ورزند.  از کلیهٌ ملیتها: فارس، کر‌د، ترک، لر، بلوچ، ترکمن، عرب و غیره، از تمامی مذاهب: مسیحیان ارجمند، کلیمیها، زرتشتیها و سایر مذاهب، کلیه ورزشکاران و ملی‌پوشهای قهرمان کشور، فرهنگیان، د‌انشگاهیان، دانش‌آموزان، دانشجویان، متخصصان، همهٌ‌اقشار، چه‌زن  و چه مرد، چه پیر، چه جوان و هنرمندان.‌و چه شب مبارکی است امشب که پیوند همهٌ آنها به‌خصوص جامعهٌ هنرمندان است با مقاومت ایران.
http://hambastegimeli.com/index.php?option=com_content&view=article&id=2142&Itemid=70
آخرین به روز رسانی ( شنبه، ۲۴ بهمن ۱۳۸۸ ۱۱:۵۲ )
دخترک گلفرش و مادر مهربان بخش ا
 آخ آخ ،که این درد کاش یکی‌ ۲ تا بود ،ای کاش هزار پاره دلم ، نه ۱۰۰ هزار تا دل داشتم که می توانستم این دردها رو توی اون بریزم ،، چه کنم که درد بزرگییست و براشون خیلی‌ کوچیکه، ولی‌ اگه دلهامون رو به هم بسپریم بزرگ می‌شه دردمون کم می‌شه و فرصت یاری به عزیزان محروممون را بیشتر پیدا خواهیم کرد، بمیرم واسه این همه درد ،ای کاش منو تو ما بودیم ملتی یک پارچه بودیم، به جای این همه غم و اند و ه کمی‌ هم شاد بودیم،،،،اگه روزی برسه،، من اونو نقاشیش کنم  روی دیوارها قابش می‌کنم ،اگه آزادی یک لحظه  فقط یک لحظه میشد اونو روی آبهای روان مینوشتمش که به دریای آزاد به دست ماهی‌ها سپرده بشن، جوونه لبخند را به کشت و زارها میبردم که میوه شادی رو با عشق به دختران گًل فروشم بدم تا دیگه اشکی رو در زیر لوای لبخند اجبار  نیازی به ریختنش نباشه و  دخترک گلفروش در پشت میز مدرسه با دست گلی به معلمش در حال  نشسته ،دستشو بالا کنه ، آقا اجازه هست؟ آقا اجازه است موضوع انشا امروز من ،دخترک گًل فروش ، معلم با مهربانی از دختر کوچولو پرسسش میکنه ،میخواهی پای تخته سیاه بیای و انشاعت را برای همه بخوانی ؟؟ دخترک بلند جواب میدهد ،بله آقای معلم، می خواهم قصه دخترک گلفروش را برای همه بخوانم که  بدانند ، روزی روزگاری مردک پیرکفتاری به خانه مان  ایران آمد ، بر خلاف ریشش که سفید بود قلبی اکنده از کینه و خصومت سیاه بود، مردمی بی‌ آلایش و ساده  گول ظاهر فریبنده این روحانی نما را خوردند و با وعده‌های دروغین با نام اسلام و خدا سپری از بلایی جان این مردم ساختند که نگو و نپرس که چه بلاهایی بدها بر سر این مردم بی‌چاره که نیاوردن، نام این دیو سیاه ریش سپید جلا دی‌ بود به نام خمینی که بدها به دیو جماران معروف شد، فعلا داستان مار ضحاک را  باید فراموش کرد، چون اون دوران بچه‌ها مجبور نبودند دست فروشی کنند. آقا یه ادامس بخر ، تو رو به خدا این جوراب رو از من بخر، آقا گًل بدم گلهای زرد دارم رنگ امید به زندگی، هر کی بخره امید و بختش باز می‌شه ، آقا یک گًل بخر.،خانم یک گًل بخر ،  که ناگهان صدای دلخراش بوق ماشینی به گوش رسید و همراهش  فریاد زجه دخترکی را به پهنه آسمان خیابان به گوش مردمی که در پیاده روها  بودند رساند ،دخترک گلفرش نقش در زمین شد ه بود ،و گلهای زرد امیدبخشش پراکنده در اسفا لت‌های داغ  کف خیابان ولو شده بود و ماشینها از روش میگذشتند. بلا فاصله چند نفری دوره وره این دخترک جم شدند ،یکی‌ میگفت این بچه مادر نداره ؟ اون یکی‌ میگفت اینها از بچهای دست فروشند  و کسی رو در این دنیا ندارند ،سومی گفت ،بخدا از این زندگی‌ راحت شد ،ولی‌ نفسهای تند دخترک باعث شد که فریاد مادری طنین اون جّو نا امیدی را از هم بشکنه ،دخترک گلفرش از ناحیه پا صدمه دیده بود انگاری که پایش خورد‌و خمیر شده بود ،در این هنگام اون مادر بچه را بغل کرد و با خود به طرف ماشینش برد که به بیمارستانی برساند، دخترک گلفرش پای خود را در تصادف از دست داده بود، و اون مادر مهربان فرشته ای‌ بود که نه تنها جان اون بچه را نجات داده بود بلکه اون را به فرزند خواندگی قبول کرده بود ، در انتها در پایان انشائ خود از معلم اجازه خواست که بر روی تخت جمله ا‌ی را بنویسد،، بچه‌های کلاس با  کودکان دستفروش در کشوری که نامش را آزادترین کشور در پهنه این جهان مینامند چه می‌گذرد، این را گفت و لنگان لنگان به‌‌ طرف  نیمکت خود رفت، فردای اون روز خبری از اون دخترک گلفروش نشد ،معلم از بچه‌ها سوال کرد، که کجاست چرا نیامده، یکی‌ از دوستان اوی گفت، آقا اجازه ما در راه مدرسه بودیم که یک ماشین ولووی اومد که چند تا پاسدار پیاده شدند و اون دختر را با ضرب شتم  با خودشان بردند ،و اون دختر فریاد میزد ، دختر گفروش را در سرزمین گًل و بلبل به زندان بردند. معلم با شنیدن این پیام از شاگردش بسیار ناراحت و دلرنج شد .و روی تخت سیاه نوشت، امروز روز همبستگیست ، تا آزادی شاگردم  دخترک گلفرش علیه این رژیم آخوندی دست به اعتصاب میزنم. به مادران و پدران و اقوامتان بگویید، که کلاس درس تا آزادی دخترک گًل فروش  تعطیل استانشائ دخترک تمام میشود و لنگان لنگان به طرف میزش بر میگردد.