Donnerstag, 17. November 2011

مزحکان خود فروخته ای که ملت ایرانی‌ را دلقک مینامند

از قدیم همیشه گفتن که دیگ به دیگ میگه روت سیاه ، سه‌پایه میگه سله علا، تا آنجای که من بخاطر میارم و  طبق اعتراف کاربر مذکوردر سایت بالاترین به فحاشی و لمپنیسمی و برای نجات آبروی و حیثیت خود دلیلی متوحش بر مجرم دانستن دیگران قلمداد کردن است، از قدیم الایام گفتند که ، ادب را از که آموختی ، گفتش از بی‌ادابان، خوب این مسئله زیاد هم پیچیده نیست که نشود آنرا تفهیم کرد، پس گناه خود را بر دوش دیگران نیندازیم،لذا این روش نادرست همان روشی‌ است که  رژیم اخوندی  مردم شریف ما را متهم و خود را شاکی جلوه داده است، مردم را ساده لوح تلقی میکنند، اعدامشان میکنند، خوب مردم که مهمتر از اسلام نیستند، لذا منافع نظام اخوندیسمی مهمتر از جان و مال آنان است، این روش فکری فقط از یک زایشگاه متولد میشود و آن وزارت ارشاد است، که امروزه بریده مزدورانی خود را از تنه رژیم اخوندی می دانند و برخوردی داغ تر از آاش را در حریم دیگران مورد دستبرد و تجاوز خود قرار میدهند را چه باید نامید، نادان، بی‌سواد، خائن، مزدور، خود فروخته، یا فرزند ناخلف؟ اگر این سوالها توهین محسوب می شود به مردم بگید که چگونه باید ماهیت امثال شما رو بازگو کنند؟ مسئله‌ای رو که خیلی مایل هستم به آن اشاره کنم، که مجاهد کبیر حنیف نژاد  در دوران زندانیش به مسعود رجوی چنین گفته بود،: که ما می رویم و همه القاب نیک‌ را به ما با اختباس می دهند، ولی‌ شماها که هستید و بار این مبارزه را بر دوش دارید تمامیه ناسزاها را باید بر دوش بکشید، که این بار سختی‌ است، که بر سرمقصد منزل باید برسانید، البته به نقل از دوستی از مضمون آن برایم گفته بود اینجا شرح کردم، حال وقتی‌ این صحبتها را که می خوانم متوجه پیام حنیف کبیر بنیان گذار سازمان مجاهدین خلق ایران به آقای مسعود رجوی میشوم، حملاتی که از طرف بعضیها چون  مکاران، روزیونیستها، و در نهایت اپورتونیستهای چپ نما برای توجیح اعمال و اشتباهشان توجیهاتی را متذکر میشوند که فقط برای تبرئه خویش ساخته و پرداخته کردند، بی‌شک اگر حنیف کبیر نیز به دست جلّادان ساواک به شهادت نمیرسید، این غریزه ورزانان امروزه با چه استنادی خود را توجیح می کردند؟ حکماً سر حنیف را از تنش  با چنین استدلالهایی جدا می کردند. به قولی آهای من همانم که رستم بود پهلوانش، از این پهلوان پنبها در تاریخمان بسیار داشتیم که حتی نامی از آنها در زباله تاریخ هم پیدا نمی‌شود،چه برسد در کتابها. مجاهدین سر این استقامت و مقاومت بر حق  هستند که قاصبان راه آزادی مذبوحانه قصد بریدن آن را دارند که تنه آن ملت عزیزمان هستند، کدامین را می خواهید جدا کنید سر را از تنه یا تنه راا از سر؟

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen